شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اسماعیل اسماعیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسماعيل اسماعيلي »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفروا ثبات اوانفروا جمیعاً. ای اهل ایمان سلاح جنگ برگیرید و انگاه دسته دسته و یا همه یکباره متفق برای جهاد بیرون روید. آری! خدایا! خودت میدانی که تنها هدفم از آمدن به جبهه فقط رضایت خودت میباشد. چرا که خودت در قرآن کریم فرمودهای: جهاد، جهاد، جهاد و چه لحظات زیبا و جالبی است و اگر به دقت به این مسئله توجه نشود و همان طور که در احادیث و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسماعيل اسماعيلي »
بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفروا ثبات اوانفروا جمیعاً. ای اهل ایمان سلاح جنگ برگیرید و انگاه دسته دسته و یا همه یکباره متفق برای جهاد بیرون روید. آری! خدایا! خودت میدانی که تنها هدفم از آمدن به جبهه فقط رضایت خودت میباشد. چرا که خودت در قرآن کریم فرمودهای: جهاد، جهاد، جهاد و چه لحظات زیبا و جالبی است و اگر به دقت به این مسئله توجه نشود و همان طور که در احادیث و...
به یاد شهید رضا حمیدی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
رضا اندر ره قرآن فدا شد امیدی آن جوان نیک منظر دلش پر شور از عشق حسین بود رضا بد پیرو خط خمینی به عشق پادشاه تشنه کامان تن از قید مذلت کرده آزاد برفت آنجا که وصل دوست جوید براه کربلا او شد روانه سرو جان در ره آئین و دین داد جوانم ای رضا سرو روانم شب دامادیت را من ندیدم پدر از داغ تو قدش کمان شد برادرها همه بشکسته بالند بدل بود ای رضا...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
رضا اندر ره قرآن فدا شد امیدی آن جوان نیک منظر دلش پر شور از عشق حسین بود رضا بد پیرو خط خمینی به عشق پادشاه تشنه کامان تن از قید مذلت کرده آزاد برفت آنجا که وصل دوست جوید براه کربلا او شد روانه سرو جان در ره آئین و دین داد جوانم ای رضا سرو روانم شب دامادیت را من ندیدم پدر از داغ تو قدش کمان شد برادرها همه بشکسته بالند بدل بود ای رضا...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید سید فخرالدین مصطفوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد فخرالدين مصطفوي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. مپندارید کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند. ای گشایش بخش دلهای پر غم و اندوه! و ای پناه بی پناهان! بار دیگر به درگاهت روی آوردم و حیران و سرگردان به در خانهات آمدهام، نادم و پشیمان آمدهام، زیرا در اطاعت تو که مرا امر کردی، کوتاهی نموده و آن را سهل شمردم و به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد فخرالدين مصطفوي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. مپندارید کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند. ای گشایش بخش دلهای پر غم و اندوه! و ای پناه بی پناهان! بار دیگر به درگاهت روی آوردم و حیران و سرگردان به در خانهات آمدهام، نادم و پشیمان آمدهام، زیرا در اطاعت تو که مرا امر کردی، کوتاهی نموده و آن را سهل شمردم و به...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید جعفر راهوار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جعفر راهوار »
شهیدان، در پرتو نور قرآن راه را از چاه بازیافته بودند و همچون علمداران راه انبیاء (ع) رسالت احیاء قسط و عدالت را در جهان بلازده کنونی بر دوش میکشیدند. جعفر راهوار از تبار عالمان عامل بود که در سال ۱۳۴۴ در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده سپری و برای آشنایی با آداب دینی و اجتماعی ـ از زمانی که راه رفتن را آموخته بودـ همراه پدر و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جعفر راهوار »
شهیدان، در پرتو نور قرآن راه را از چاه بازیافته بودند و همچون علمداران راه انبیاء (ع) رسالت احیاء قسط و عدالت را در جهان بلازده کنونی بر دوش میکشیدند. جعفر راهوار از تبار عالمان عامل بود که در سال ۱۳۴۴ در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده سپری و برای آشنایی با آداب دینی و اجتماعی ـ از زمانی که راه رفتن را آموخته بودـ همراه پدر و...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال 64 -زندگینامه مفقودالاثر قربان محمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » مفقودالاثر قربان محمدي »
قربان، شوریده سری بود که زندگی در همسایگی خدا را در سنگرهای نور برگزیده بود. او در تاریخ ۱۳۴۶/۸/۱ در روستای خواجه جمالی از توابع بخش آباده نیریز، در خانوادهای مذهبی، دیده به جهان گشود. آداب و سنن اسلامی را در کنار خانواده به نیکی آموخت و در سن ۷ سالگی به سنگر مدرسه پا نهاد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه وقار روستا به پایان رسانید. سپس به علت مشکلات، از ادامه تحصیل منصرف شد و به کار...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » مفقودالاثر قربان محمدي »
قربان، شوریده سری بود که زندگی در همسایگی خدا را در سنگرهای نور برگزیده بود. او در تاریخ ۱۳۴۶/۸/۱ در روستای خواجه جمالی از توابع بخش آباده نیریز، در خانوادهای مذهبی، دیده به جهان گشود. آداب و سنن اسلامی را در کنار خانواده به نیکی آموخت و در سن ۷ سالگی به سنگر مدرسه پا نهاد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه وقار روستا به پایان رسانید. سپس به علت مشکلات، از ادامه تحصیل منصرف شد و به کار...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید عباسعلی راغب
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از مجنونصفتی مینویسیم که سررشته امور را به دست عشق سپرده بود و در پی لیلی از سرزنش خار مغیلان هم غمی به دل راه نمیداد. عباسعلی ۱۳۵۱/۵/۱ در شهر نیریز، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را با موفقیت در دبستان حاج قطبی پشت سر گذاشت و دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) سپری کرد. شهید راغب در تابستانها برای اینکه بتواند مخارج تحصیلی سال آینده خود را تأمین نماید، به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از مجنونصفتی مینویسیم که سررشته امور را به دست عشق سپرده بود و در پی لیلی از سرزنش خار مغیلان هم غمی به دل راه نمیداد. عباسعلی ۱۳۵۱/۵/۱ در شهر نیریز، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را با موفقیت در دبستان حاج قطبی پشت سر گذاشت و دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) سپری کرد. شهید راغب در تابستانها برای اینکه بتواند مخارج تحصیلی سال آینده خود را تأمین نماید، به...
شهدا سال 61 -وصیتنامه ابوالفتح محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابوالفتح محسن زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون چون آخر الزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین میکند. «حضرت محمد (ص)» با درود فراوان به امام خمینی رهبر مستضعفان جهان و نایب به حق امام مهدی(عج) وصیتم را شروع میکنم. اینجانب ابوالفتح محسنزاده دارای شناسنامه شماره 850 صادره از نیریز، وصیت مینمایم که پس از شهادتم نکات زیر را رعایت فرمائید: 1- از کلیه دوستانم تقاضا میکنم که همیشه هدفشان رضای حق تعالی باشد و بیشتر به فکر افراد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابوالفتح محسن زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون چون آخر الزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین میکند. «حضرت محمد (ص)» با درود فراوان به امام خمینی رهبر مستضعفان جهان و نایب به حق امام مهدی(عج) وصیتم را شروع میکنم. اینجانب ابوالفتح محسنزاده دارای شناسنامه شماره 850 صادره از نیریز، وصیت مینمایم که پس از شهادتم نکات زیر را رعایت فرمائید: 1- از کلیه دوستانم تقاضا میکنم که همیشه هدفشان رضای حق تعالی باشد و بیشتر به فکر افراد...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا طالبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
طالبی، طالب شهادت بود و برای رسیدن بدان فوز عظیم، اسماعیلوار قدم در وادی معنویت و ایثار نهاد. سر را به خدا سپرد و به پیمان الستی خود ایستاد. رایحه وجودش با عطر دلانگیز گلهای بهاری در دهمین روز از فروردین ۱۳۴۶ در طبیعت باصفای روستای قطرویه و در میان خانوادهای مذهبی و متدین درآمیخته و فضای خانه را معطر ساخته بود. کودکی بیش نبود که دست سرد مادر را با گونههای مهربان خود لمس کرد و برای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
طالبی، طالب شهادت بود و برای رسیدن بدان فوز عظیم، اسماعیلوار قدم در وادی معنویت و ایثار نهاد. سر را به خدا سپرد و به پیمان الستی خود ایستاد. رایحه وجودش با عطر دلانگیز گلهای بهاری در دهمین روز از فروردین ۱۳۴۶ در طبیعت باصفای روستای قطرویه و در میان خانوادهای مذهبی و متدین درآمیخته و فضای خانه را معطر ساخته بود. کودکی بیش نبود که دست سرد مادر را با گونههای مهربان خود لمس کرد و برای...
تصرف گودال بطور غصبی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر فرمانده گردان اعلام کرد هر نفر گودالی حفر کند تا چنانچه هواپیماهای دشمن مجددا" حمله کردند جان پناهی داشته باشیم. همه برادران این کار را کردند به جز یکی از آنها بنام هوشنگ مسرور. عصر همان روز هواپیماهای عراقی مجددا" در آسمان مشاهده شدند و هر کس رفت داخل گودالی که حفر کرده بود پناه گرفت. آقای هوشنگ مسرور رفت داخل گودالی که آقای قاسم زالپور حفر کرده بود و در این میان آقای...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر فرمانده گردان اعلام کرد هر نفر گودالی حفر کند تا چنانچه هواپیماهای دشمن مجددا" حمله کردند جان پناهی داشته باشیم. همه برادران این کار را کردند به جز یکی از آنها بنام هوشنگ مسرور. عصر همان روز هواپیماهای عراقی مجددا" در آسمان مشاهده شدند و هر کس رفت داخل گودالی که حفر کرده بود پناه گرفت. آقای هوشنگ مسرور رفت داخل گودالی که آقای قاسم زالپور حفر کرده بود و در این میان آقای...